گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید

ساخت وبلاگ
سلام

روز یازده آذر ماه بلاخره انتظار برای خانواده نویسنده تمام شد ونوزاد خوش قدم خانواده  در ساعت ۱۵.۳۱ در به دنیا چشم باز کرد تا انشااله بتواند در رکاب امام زمان و خط اسلام عزیز سربازی کند.

دوست همه ی شما محسن رضایی

گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : تولدت مبارک,تولد,تولدم مبارک,تولد مبارك,تولدمه,تولدت مبارک اندی,تولدی دیگر,تولدت مبارک عشقم,تولدت مبارک عزیزم,تولد خواهر, نویسنده : 101kowsaro بازدید : 159 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 6:07

از گردان کمیل با ان همه نیرو وفرمانده یک گروه چهل نفری باقی مانده بود، چند مرحله عملیات پی در پی وهرمرحله جمع زیادی شهید ومجروح، شبی درخیمه هابین کوشک وشلمچه درحالی دلگیر ومغموم .زیر نور مهتاب پتویی پهن کرده بودیم با شهید عزیز ناصرثابت نشسته بودیم وازشهدامی گفتیم، ناصرسراپا نور شده بود.می دانستم رفتنی شده، همیشه به ناصر می گفتم شفاعت .می گفت ماکجا وشهادت کجا، انشب وقتی گفتم بی معطلی گفت باشه ودست داد .تعجب کردم گفتم ناصر چی شد؟انگاردیگه نمیگی ما کجا و....!! گفت برای اینکه این دفعه شهید میشم، دیگه تمومه!!بعدسرش را گذاشت روی شانه ام وچند قطره اشک ریخت وچ گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 101kowsaro بازدید : 252 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 6:07

لطفا قبلا پست قبل را حتما مطالعه فرمایید.......................... داخل سنگر،پنج نفر بودیم ما سه نفر، رضا صادق زاده بسیجی زیبا صورت وسیرت عارف دارابی ،سعید محمدزاده جانباز هفتاد وپنج درصد از نی ریز، مثلاسنگر فرماندهی کمیل! ولی احمد بیست متر بالاتر، شده بود بی سیمچی  رضابدیعی فرمانده ضگردان فجر، گردانی با هفت هشت نیرو، رضا پشت بی سیم مدام می گفت مرتضی ، آتش گرفته بود. صدایش بهشتی شده بود . همه بالاتفاق می گفتیم رضا به شب نرسیده شهید می شود!!. وگاه صدای احمد پشت بی سیم می آمد که خوشحال می شدیم .رفتم پهلوی احمد.انقدر بشاش ونورانی شده بودکه بی محابا گفتم احمد بخدا اگر گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 101kowsaro بازدید : 218 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 6:07

محمدتقی .غلامعباس دو همولایتی بودند ولی بافکروروحی فراتر وبالاتر از بقیه، پیوند عمیقی داشتند که تا دم شهادت حفظ شد، محمدتقی جوانی خوش سیما ، اراسته وهمیشه خندان بود، مگر نیمه های شب که می شد یه ادم دیگه، ادم تعجب می کرد تقی که از صبح تا حالامی گفت ومی خندید وشیطنت می کردیه دفعه اینجور سرش روی مهر و داره زار میزنه!!خودش گاهی می گفت شبا گریه کنم روزابخندم، بذار تاکس نداند حال ودردم، یکی از عجیبترین حالاتش اماده بودن همیشگی اش بود برای جبهه رفتن واعزام، متاهل شده بود. تازه عروس را اورده بود در خانه ای اجاره ای با وسایلی بسیار ساده ،عروس که هیچ اشنایی درش گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : شهادت شهید محمد حسین فهمیده,شهادت شهید محمد ابراهیم همت,شهادت شهید بهنام محمدی,نحوه شهادت شهید محمد بروجردی,تاریخ شهادت شهید علی محمدی,محل شهادت شهید محمد بروجردی,تاریخ شهادت شهید محمد بروجردی,تاریخ شهادت شهید محمد ابراهیم همت,نحوه شهادت شهید محمد عبدی,نحوه شهادت شهید محمد غفاری, نویسنده : 101kowsaro بازدید : 189 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 6:06

از قله های «شرام« و«گرده »امده بودیم پایین، بزرگترین ارتفاعات منطقه که توسط گردان فتح شده بود. کاری سترگ با کمترین تلفات. ماموریت گردان تمام بود. اما به دلیل عدم الحاق با جناحین عراقیها گله گله وارد دشت شده بودند. علفزارهای بلند ونی زارها وعوار ض طبیعی ومصنوعی پوششی شده بود برایشان، دستوردادند برویم جاده سید صادق به نوسود ودشت راپاکسازی کنیم ، دشتبانی رفتیم وحدود سیصد اسیر از جمله سر لشکر طارق را گرفتیم ، فرمانده لشکر عراق، (درکتاب منتشر شده توسط سپاه واطلاعات نظامی) به شرح اسیر شدن ایشان پرداخته شده  وجنگ واسارتش توسط استراق سمع  ضبط شده، !!! گروها گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 101kowsaro بازدید : 190 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 6:06

برگردانده شده از روی نوار مصاحبه جمعی با اعضا    در حالی که  در طول شش سال گذشته جنگ به دلیل جلوگری از بروز پیامد های روانی ناشی از شهادت  دسته جمعی نیروهای یک گردان در یک شهر کوچک کمتر اجازه می دادند که تحت فشار در خواست های مکرر مردم شهرستان ها  و نیز بالا رفتن مقاومت روانی مردم در طول شش سال ،بنا شد در بعضی از شهرستان خلاف رویه قبل اقدام شود . سپاه اقلید نیز به طور یکجانبه یک گروه 20 نفره را تحت عنوان گردان اقلید به جبه اعزام می کند  که با گردان فاطمه  الزهرا اقدام می گردند و در عملیات بعد به طور کامل تحویل بچه های شهرستان اقلید می گردد. ما در اینجا ما س گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : اهداف تشکیل گردان امام حسین, نویسنده : 101kowsaro بازدید : 258 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 6:06

[۳/۱۱،‏ ۲۱:۳۱] او ، سید ، نوزده ساله بود " هفده سالم بود ، بواسطه علاقه مندی حاج کاظم ، فرمانده گردانمان به فوتبال و فوتبالیست بودنش ، در محوطه محل اجرای صبحگاه ، زمین فوتبال درست کرده بودیم و هر روز سرگرم بازی میشدیم .پر انرژی بودم و حتی با دویدن هم تخلیه نمی شدم ، شب ها پس از برگزاری مراسم های معمول در نمازخانه گردان تا دیر وقت می نشستیم و خودمان را سرگرم میکردیم ؛ شیخ علیرضا علیمحمدی برایمان دوستانه و البته غیر رسمی درس اخلاق می گفت و نوارهای صوتی حاج شیخ حسین انصاریان را گوش داده و در موردش بحث و گفتگو می کردیم . و گاهی هم شیطنت و اذیت کردن بچه ها و .... ی گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 101kowsaro بازدید : 197 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 6:06

قلم:حاج محمد کاظم رضایی همه گريه ميكردند و من هم.اما جنس گريه من با آنها فرق داشت.من نه براى رفتنت ونه دستهاى بسته و دد منشى هاى جلادت ونه براى غربتت و نه سالها ماندنت درزير خاك و آفتاب گريه نميكردم چراكه اينهارا خودت خواسته بودى. !اگر به تو بود همين حالا هم نميامدى.حتما ماموريتى داشته اى.ميدانستم اينجا غريبى وگرنه تو با خاكهاى سياه "مينو" و "ام الرساس" و "ام القصر" و بوى نينوايى "شط" و نيزارهاى نهر "علم" و "حاج محمد" و "شنوف" و "خين" و "جاسم" و... بيگانه نبودى.با آفتاب هم و با آب هم.اينجا براى تو نا آشنا بود.شمايل مردمانش.هندسه خيابان هايش.تلألو چراغهايش كه چشمها گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 101kowsaro بازدید : 189 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 6:06